بهنظر میرسد مردم دزفول در طول سالیان سپری شده، نه به اندازه کافی، که حتی بیش از آن هم رسم وفاداری را نسبت به برخی آقایان بهجا آوردهاند؛ و شاید امروز نیاز باشد برای اینکه دزفول، دزفول بماند، به یک چهره جدید و جوان اعتماد کرد. چرا جوانان نه؟
میلاد گلداری
اکنون به 6 قدمی انتخابات دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی رسیدهایم. در نقطهای که دهها نفر از حوزه انتخابیه دزفول باهم درحال رقابت هستند و البته بدیهی است که گزینههای اصلی درحدود 10 نفر باشند.
تا به امروز خبری از وحدت و ائتلاف نبوده؛ اگرچه همچنان برخی هواداران و لیدرهای دو قطب اصلی شهرستان، مایل به کنارکشیدن دیگر رقبا به نفع نامزد متبوع و محبوبشان هستند.
از یک سو برخی هواداران عباس پاپیزاده نماینده پیشین خواهان کنار کشیدن رقبای همسو، و از سمت دیگر نیز برخی هواداران سیداحمد آوایی نماینده فعلی مایل به کنارکشیدن رقبای دارای سبدرای مشترک، بهویژه محمدعلی دواییفر هستند. اتفاقی که البته با هرچه نزدیکتر شدن به روزهای پایانی، احتمال بوقوع پیوستن آن دور از ذهن و غیرمحتمل نیز نخواهد بود.
وحدت و ائتلافی که اگر در هر طرف رخ دهد، دومینو وار منجر به بَرهم خوردن تمام معادلات انتخاباتی در دزفول خواهد شد.
برخی اما خسته از دوقطبیها و وضعیت موجود، قائل به ظهور و بروز یک جریان سوم هستند. جریانی که آن را چهرههای جدید و جوان تشکیل دهند. در کشور ما متاسفانه بهسختی به جوانان اعتماد میشود؛ و برخی خودپدرخواندهها خواهان آن هستند که تا آخرین نفس در مسئولیت باقی مانده، و کادرسازی نیز نکنند! البته در برخی مواقع نیز اعتماد به جوانان منجر به تحقق نتیجه مطلوب نشده، و بعضا زیانبار نیز بوده است.
امروز اما بهترین زمان برای اعتماد به چهرهای جدید و جوان است. در صحنه حال حاضر انتخابات در دزفول گزینههایی همچون غزل مهرنژاد، امیر احسانیان، احسان پورمحمود، فرهاد جاموسی و… حضور دارند که همگی با داشتن تحصیلات عالی؛ شایستگی و انرژی لازم را برای کسب کرسی نمایندگی این شهرستان دارا هستند.
اعتماد به یک چهره جدید و جوان، و فرصت دادن به او اگرچه ممکن است به نتیجه مطلوب هم منتهی نشود، اما احتمال موفقیت آن بسیار بیشتر از احتمال شکست است. اعتماد دوباره به برخی افرادی که در سالهای گذشته در کسوتهای مختلف شهرستان حضور داشته و نمره قبولی کسب نکردهاند، منجر به یاس و ناامیدی خواهد شد. گزینههایی که عدم کسب نمره قبولی نه تنها کارنامه آنان، بلکه آثار زیانبار حضورشان نیز همچنان دامنگیر دزفول است.
بهنظر میرسد مردم دزفول در طول سالیان سپری شده، نه به اندازه کافی، که حتی بیش از آن هم رسم وفاداری را نسبت به برخی آقایان بهجا آوردهاند؛ و شاید امروز نیاز باشد برای اینکه دزفول، دزفول بماند، به یک چهره جدید و جوان اعتماد کرد. چرا جوانان نه؟
دیدگاهتان را بنویسید