سه شنبه / ۱۳ خرداد / ۱۴۰۴ Tuesday / 3 June / 2025
×
از 12 عنوان کتاب جدید به‌مناسبت چهار خرداد روز مقاومت و پایداری مردم دزفول رونمایی شد.
رونمایی از ۱۲ عنوان کتاب جدید به‌مناسبت روز دزفول

از 12 عنوان کتاب جدید به‌مناسبت چهار خرداد روز مقاومت و پایداری مردم دزفول رونمایی شد.

واحد ادبیات مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس دزفول بر اساس وظیفه سازمانی و برنامه سالیانه ابلاغی از بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس و در راستای نشر و گسترش فرهنگ ناب ایثار و شهادت و نیز بهره‌گیری از ظرفیت‌های بومی و استعدادهای جوان، اقدام به چاپ کتاب‌هایی در موضوعات مختلف دفاع مقدس و مقاومت می‌کند.

حوزه‌های متنوع فعالیت نشر کتاب بر اساس نیاز و ضرورت‌های فرهنگی جامعه انتخاب می‌شود، تمام گروه‌های سنی از کودک تا نوجوان و بزرگسال مخاطب آثار مکتوب این مرکز می‌باشند.

داستان و شعر کودک و دفاع مقدس، خاطرات زنان در دفاع مقدس، تاریخ شفاهی فرماندهان، رزمندگان و آزادگان، همچنین خاطرات شهدای گرانقدر از مجموعه کتب منتشره این مرکز است.

خبرنگار تسنیم گفت‌وگوهایی با 8 نویسنده این کتاب‌ها داشته است که در ادامه می‌خوانید:

راضیه مقدمی‌نیا هستم، مسئول انجمن نویسندگان جوان دزفول که سال‌هاست علاوه بر نویسندگی، در زمینه تدریس ادبیات داستانی هم فعالیت می‌کنم، کتاب‌های زیادی در حوزه دفاع مقدس نوشته‌ام که این آثار جوایز ملی کسب کرده و حتی ترجمه هم شده‌اند و  البته کتاب اخیرم توانست برگزیده کتاب سال خوزستان شود.

کتاب «دختر شجاع دزفول» با محوریت دختران و کودکانِ دزفول، موقع بمباران نوشته شده و سعی کرده‌ام فضاهای زیبای دزفول، فرهنگ و حتی بازی‌ها را در این کتاب قرار بدهم. تصویرسازی‌های بسیار گیرا، شخصیت‌پردازی، نوع روایت و قطع کتاب؛ آن را به کتابی تبدیل کرده است که خوشبختانه مورد قبول مخاطب باشد.

این کتاب در جشنواره ملی رسول آفتاب توانست از بین آثار رسیده رتبه نخست را در کشور به خود اختصاص دهد، این کتاب ادای احترامی است به کودکان شهید و نازنین دزفول و البته نشان دادن شجاعت مردم خوب شهرم به مخاطبان کم‌سن‌وسال.

احمد لطیف‌پور هستم، متولد 1337 دارالمؤمنین دزفول، دکترای زبان و ادبیات فارسی و بازنشسته دانشگاه فرهنگیان،کار نویسندگی را رسماً از سال 1380 با تألیف و چاپ کتاب «کهن‌واژه‌های گویش دزفولی در زبان عربی» آغاز کردم، متعاقب آن کتاب اندیشمندان دزفول را در زمینه شناسایی و معرفی مشاهیر دزفول با همکاری زنده‌یاد استاد محمدحسن عرب؛ مدیرعامل فقید مؤسسه دزفول‌شناسی به چاپ رسانیدم، بعدها کتاب‌های متعددی از جمله تاریخ دزفول، خوزستان در عصر قاجار، حوزه دفاع مقدس، پل باستانی دزفول، دزفول در گذر زمان، دزفول در جنگ‌های جهانی و… را در حوزه تاریخ، تألیف کردم و به چاپ رساندم، برخی از آثارم به چاپ‌های دوم و سوم نیز رسیده است.

کتاب «در مسیر خدمت»، مشتمل بر سه فصل و بخشی موسوم به ضمائم که حاوی اسناد و تصاویر مرتبط است. در فصل اول این کتاب، شجره‌نامه و چگونگی ازدواج پدر و مادر حاج مسعود بصیری و فرجام این وصلت به‌روایت ایشان آغاز می‌شود، بصیری پس از ورود به دانشسرای مقدماتی دزفول و سپس حضور در دوره سربازی خود را برای شغل مقدس معلمی آماده می‌کند…، انقلاب اسلامی به پیروزی می‌رسد…، صدام جنگ تحمیلی را علیه ملت ایران آغاز می‌کند و ایشان هم دوش به دوش دیگر جوانان در لباس بسیجی راهی جبهه‌های نبرد حق علیه باطل می‌شود. در سال 1361 در عملیات رمضان توسط نیروهای عراقی گرفتار می‌شود و هشت سال آزگار در اردوگاه‌های مخوف رژیم بعث عراق تحت شکنجه‌های وحشتناک قرار می‌گیرد…

کار جمع‌آوری و آماده‌سازی مطالب کتاب خاطرات ایشان ساعت‌ها، روزها و ماه‌ها به طول انجامید که به‌لطف خدا با همکاری مرکز فرهنگی دفاع مقدس در دزفول کار چاپ و انتشار این خاطرات به ثمر نشست.

اسماعیل شاعیدی عضو نویسندگان دفاع مقدس استان خوزستان هستم که به‌مدد شهدا، چندین سال است به‌صورت جدی در این حوزه فعالیت دارم. طبق فرمایش رهبر معظم انقلاب حوزه کودک در دفاع مقدس مظلوم واقع شده است و معتقدم کودکان و نوجوانان بیشترین گروه در معرض هجمه‌های فرهنگی در جنگ نرم هستند که نباید در این خصوص دچار غفلت شویم.

من در زمینه کودک و نوجوان تألیفاتی داشته‌ام که امیدوارم تداوم نیز داشته باشد، کتاب «شوق کربلا» نیز در همین حوزه دیده شده است و رنگ‌وبوی دفاع مقدس را دارد و دارای مضمون بسیارخوبی است که امیدوارم آثار تربیتی نیز داشته باشد.

کودکان به‌خاطر فطرت پاکی که دارند خیلی از شنیدن قصه خوشحال می‌شوند، به همین دلیل در این کتاب از این نقطه قوت استفاده شده و سعی شده است که از طریق داستان کودکان با امام سوم شیعیان(ع) و همچنین با اسطوره‌های واقعی این سرزمین آشنا شوند.

کتایون حیدری، کارشناسی ارشد فیزیک نجوم و انرژی‌های بالا و کارشناس ارشد امور بانوان مرکز فرهنگی و موزه دفاع مقدس دزفول و مدرس دانشگاه هستم، و چهارسال سابقه پژوهشگری و مصاحبه با خانواده شهدا دارم، این کتاب هم اولین کار نویسندگی من است.

داستان کتاب «ماهی قرمزِ من دعا می‌کنه» در مورد دختر کوچولویی است به‌نام مریم که برادرش در جنگ عراق و ایران در جبهه است و مریم خیلی از این موضوع ناراحت است و همیشه انتظار آمدن برادر را می‌کشد،

و در نبود برادر با ماهی قرمزی که برادرش برایش خریده بود صحبت می‌کند و اعتقادش بر این است که هرگاه دلتنگ برادر می‌شود ماهی قرمز برای آمدن برادرش حسین دعا می‌کند و دیدار برادر زود حاصل می‌شود.

سیده راضیه غیبی‌حیات هستم که به‌خاطر علاقه فراوان به کتاب و کتابخوانی، شروع به نویسندگی کردم. در دوران جنگ که ما خوزستانی‌ها به‌خصوص شهر دزفول متحمل آوارگی و ترس از موشک‌های دشمن بودیم، این مادران ایثارگر و فداکار بودند که توانستند فرزندان این خاک را به‌شایستگی و به‌نحو احسن تربیت و مواظبت کنند، نمونه بارز، کتاب «آغوش مادرم سنگر بود» است که خاطرات طفلی است که مادر همیشه همراهش بود این یعنی مقاومت، تا ایران سرافراز بماند.

وقتی می‌دیدم که مادران این سرزمین حتی با وجود خانه‌به‌دوشی و کمبود امکانات مثل یک فرمانده دلیر پابه‌پای مردان با غیرت می‌ایستند و فرزند شجاع تربیت می‌کنند حیفم آمد که چنین رشادت‌های مادران دزفولی به چشم نیاید.

مخاطب من نوجوانان برومند و خلاق این سرزمین هستند که بگویم؛ آرامش الآن را مدیون مادران ایثارگر و پدران زحمتکش آن دوران هستید و با وجود این آرامش و امنیت، ایران را سربلند کنید.

زهرا رحیمی صدر هستم، 24 ساله معلم مقطع دبیرستان و دانشجوی ارشد رشته زبان و ادبیات عرب از دانشگاه بین‌المللی قم، از مقطع راهنمایی دستی به قلم داشتم و در زمانی که دانشجو‌معلم بودم دوره نویسندگی را گذراندم. یکی از اهداف بلندمدت بنده، شروع نویسندگی به‌صورت جدی بود که با کتاب همای مهاجر این برنامه کلید خورد.

کتاب «همای مهاجر» زندگی‌نامه معلم شهیده‌ای به‌نام هما باباخان‌زاده است که از کودکی با انقلاب آشنا شد و رشد پیدا کرد. همای نوجوان در دانشگاه تربیت معلم پذیرفته شد و رسالت معلمی وی آغاز شد، در همان زمان بود که وی به زندگی مشترک بله گفت و همراه با همسرش عظیم، در مسیری عاشقانه قدم برداشتند، زندگی سراسر عشق و محبت آن‌ها زبانزد دوست و آشنا بود و صاحب دو فرزند به‌نام وحید و الهه شدند، جنگ شروع شده بود و…

مدتی بود که می‌خواستم نویسندگی را به‌صورت جدی در حیطه زنان شروع کنم، علاقه بسیاری به نوشتن از دفاع مقدس و زنان دارم، از طرفی هجمه‌های فرهنگی مبنی بر اینکه زنان با حجاب نمی‌توانند نقشی در جامعه ایفا کنند در حال گسترش بود و از طرف دیگر ما الگوهای محجبه بسیاری داشتیم که در این مسیر، حجاب محدودیتی جهت ایفای نقش اجتماعی آن‌ها نداشته است.

من نیز یک دختر محجبه دانشجومعلم بودم که هم در تحصیل و هم در فعالیت‌های فرهنگی و اجتماعی موفق بودم و می‌خواستم با قلم خود، کمکی به دختران و زنان کشورم کنم تا این تصور غلط را حتی برای افراد اندکی از بین ببرم، هما الگوی یک زن ایرانی است که در فراز و نشیب‌های زندگی، خود را فراموش نکرد و از اهدافش دست نکشید.

فاطمه فروغی‌فرد هستم، در زمینه نویسندگی، اولین‌بار دو داستان کوتاهم در مجله کشوری نویسندگی چاپ شد، به‌تدریج جلو رفتم و بعد از آشنایی با مرکز فرهنگی دفاع مقدس دزفول، کتاب اولم را تألیف کردم، با عنوان «برایم از جنگ بگو»، کتاب دوم را با فاصله کوتاهی از کتاب اول و با همکاری خانم منجم‌زاده به مرحله تألیف رساندیم با عنوان «عبد مؤمن»، همچنین مؤلف دو جلد کتابچه ـ شناسنامه شهدا هستم و یک مجموعه‌داستان تاریخی که هنوز چاپ نشده است.

در کتاب «مهمانِ کوچکِ سبزقبا»، پسر کوچکی است به‌اسم رضا با حرم حضرت سبزقبا(ع) در یک روز پرالتهاب از سال‌های دفاع ‌مقدس، قصدم از نوشتن این کتاب‌، نشان‌دادن روحیه مقاومت مردم دزفول و عدم ترک شهر از طرف آن‌ها در سال‌های دفاع مقدس بود؛ و البته شناساندن گوهر وجود حرم شریف آقا سبزقبا(ع) به کودکان.

فاطمه صادقی هستم و از سال 1399 به‌صورت جدی شروع به نوشتن کرده‌ام. آشنایی با استاد فرحناز فروغیان مدرس و نویسنده کتاب شهدایی و شرکت در کلاس‌های ایشان، این مسیر برایم روشن شد، علاقه شدیدی که به شهدا و راهشان داشتم این چراغ را در قلب من روشن کرد تا بتوانیم زندگی‌نامه پسرعموی مادرم شهید محسن زارعی را در دست بگیرم.

About The Author

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *